ریشِگی



کلمۀ "euphoria" به معنی سرخوشی» در زبان انگلیسی، از کلمۀ  یونانی  εὐφορία (با تلفظ euphoría) با ریشۀ εὔφορος (با تلفظ eúphoros) [متشکل از  εὐ- (با تلفظ eu-,خوب) +‎ φορός (با تلفظ phorós, رفتار و حالت)] گرفته شده.

 

در تضاد با این کلمه، "dysphoria" قرار می‌گیره به معنی احساس ملالت و کسالت»، از کلمۀ δυσφορία (با تلفظ dusphoría) از ریشۀ  δύσφορος (با تلفظ dúsphoros)[متشکل از δυσ- (با تلفظ dus-, بد) + φέρω ( phérō)] 

 


کلمه "solus" در زبان لاتین به معنی تنها» از ریشۀ هنداروپایی swe (ضمیر انعکاسی) و مرتبط با کلمۀ  se به معنی خود» وارد این زبان‌ها شده: 

ایتالیایی و اسپانیایی: solo
 انگلیسی :sole, solo
 فرانسوی: seul
 پرتغالی: só

 

 


کلمۀ solus در زبان ایرلندی قدیم به معنی روشن و شفاف» بوده  که در طی زمان به solas تبدیل شده. 


 

  • کلمۀ solo در موسیقی برای تک خوانی یا تک نوازی یا به طور کلی هر قطعه‌ای که یک نفر به تنهایی کلش یا بخشی ازش رو اجرا می‌کنه، گفته می‌شه. مثل violin solo 
  • همچنین به طور کلی به کارهای تک نفره گفته می‌شه. solo jobs. 
  • در زبان آلمانی، کلمۀ solo با معنی مجرد به کار می‌ره: Ich bin solo
  • در زبان پرتغالی، کلمۀ solo  بیشتر معنی خاک و زمین (از ریشۀ sōlum لاتین) می‌ده؛ اما گاهی هم با معنی تنها» استفاده می‌شه.  

 




کلمۀ solamente به معنی فقط» و تنهایی» در زبانهای ایتالیایی و اسپانیایی از همین واژه گرفته شده، 
 در زبان فرانسوی: seulement 
 پرتغالی: somente
و   انگلیسی solely

 


  • پسوند -mente معادل پسوندهای wise, -ly یا -ally در زبان انگلیسیه
  • کلمۀ mente به تنهایی در زبانهای اسپانیایی، پرتغالی، و  ایتالیایی به معنی ذهن» ه.

کلمۀ طوفان» در بسیاری از زبانها، تقریبا به یه شکل بیان می‌شه و این قضیه خیلی عجیبه؛ حدس من اینه که شاید دلیلش یه ریشۀ تاریخی مثل طوفان نوح باشه

 

عربی: طوفان

انگلیسی: typhoon

یونانی: τυφώνας (با تلفظ tyfónas)

اسپانیایی: tifón

پرتغالی : tufo

فرانسوی: typhon

ایتالیایی: tifone

آلمانی : Taifun

هلندی : tyfoon

چینی: 台风  (با تلفظ Táifēng)

روسی ، اوکراینی، بلغاری:  тайфун (با تلفظtayfun)

ژاپنی : 台風 (با تلفظ Taifū)

کره‌ای: 태풍 (با تلفظ taepung)

هندی: तूफान (با تلفظ toophaan)

عبری: טייפון (با تلفظ taifoon )

 

 

 

*کلمۀ طوفان» درواقع به معنی حجمۀ زیاد و شدید از چیزیه که باقی چیزهارو در بر می‌گیره و غرق یا نابود می‌کنه (مثل طوفان آتش، طوفان باد، طوفان شن، و .) و با واژۀ  #فارسیتوفان» به معنی شور وغوغا کننده ، فریاد کننده، غرّان _که ازمصدر توفیدن، به معنی: فریاد کردن، آواز وشور کردن،غریدن‌ه_ متفاوته.  

 

 

انواع Storm:

ادامه مطلب


کلمۀ "umbra" در زبان لاتین به معنی سایه» ست که وارد این زبانها شده:


انگلیسی: umbra

ایتالیایی : ombra

فرانسوی: ombre

آلمانی: umbra

هلندی: omber 

رومانیایی: umbră

اسپانیایی: sombra 

پرتغالی : somra


رد پای این کلمه رو، در کلمۀ چتر» در این زبانها می‌بینیم:


انگلیسی: umbrella

ایتالیایی : ombrello

فرانسوی: ombrelle

رومانیایی: umbrelă

اسپانیایی: sombrilla

پرتغالی : sombrinha




زبانهای عربی و عبری، هر دو از ریشۀ زبانهای سامی هستن و می‌شه گفت تنها بازمانده‌های این ریشه هستن که به صورت زنده صحبت می‌شن؛ از بین باقی زبانهای این ریشه یعنی آرامی، آشوری و بابلی، فقط آشوری (که زبان مسیحیان آسوری‌ه)در برخی مناطق ایران، عراق، ترکیه، سوریه، لبنان رواج داره.

از شباهت‌های زبانهای عربی، عبری و آشوری اینه که از راست به چپ نوشته می‌شن و _به جز چندتا حرف_ آواهاشون تقریبا شبیه به هم ادا می‌شه. 

از نظر لغوی هم کلماتی در عبری و عربی وجود دارند با تلفظ‌های بسیار شبیه. مانند:


•شب» :عربی لَیل/ لَیلة)  / عبری: לילה (با تلفظ لَیلَه)

•روز»: عربی: یَوم/ عبری: יום  (یوم)

•عدد چهار» : عربی: أربعة / عبری: ארבעה (أغبعَه)

•خانه» : عربی:  بَیت /عبری: בית (بِیت)

•تاریخ» : عربی: تَأریخ /عبری: תאריך (تَأغیخ)

•او [مفرد مذکر غایب] : عربی: هو/ عبری:ה ( oo\hoo)

•او [مفرد مونث غایب] :عربی: هی/ عبری: ה (با تلفظ hii)


کلماتی هم هستن که تلفظشون تا حدودی شبیهه. مثل:

•ما»: عربی: نحنُ/ عبری: אנחנו (اَنَخنُ)

•امروز» :عربی: الیوم/ عبری: היום (هَیوم)

•زمان»: عربی: الساعة/ عبری: השעה (هَشَعَه)

•عدد یک»: عربی: واحد / عبری: אחת (اَخَد)

•خورشید»: عربی:الشمس/ عبری: שמש (شِمِش)



در زبان عبری، حرف ر» به این شکلی که در فارسی و عربی هست ادا نمی‌شه، و کمی شبیه به R فرانسوی اما با غلظت کمتر، یعنی چیزی شبیه به غ و ئ ادا می‌شه. 

حرف ح هم مثل بعضی از لهجه‌های عربی، گاهی از ته حلق ادا می‌شه و خ شنیده می‌شه.



ایزد خورشید در روم باستان، sol نام داشت که از کلمۀ solis به معنی خورشید» در لاتین برگرفته شده، و با کمی تغییر فرم وارد این زبانها شده:


 ایتالیایی: sole

 اسپانیایی : sol 

 پرتغالی: sol

 سوئدی: sol

 فرانسوی: soleil

 لیتوانیایی: saulė

 رومانیایی : soare



کلمۀ solar در انگلیسی که معنی خورشیدی یا هر چیز مرتبط با خورشید» رو می‌ده، از همین ریشه‌س.



از طرف دیگه، در افسانه‌های نورس و ایسلندی، ایزد بانوی خورشید Sunna نام داشت با ریشۀ ژرمانیک (در زبان نورس باستان،  Sól گفته می‌شد)، که بعدها در زبان آلمانی به فرم Sonne و در هلندی به فرم zon و انگلیسی sun درومد. 


نکتۀ عجیب اینجاست که این کلمه در زبانهای ریشه اسلاوی هم بی‌شباهت به کلمات ریشه لاتین و ژرمانیک نیست،  در زبان روسی солнце (با تلفظ solntse) ، اوکراینی Сонце (با تلفظ Sontse) صربستانی Сунце (با تلفظ Sunce) و خلاصه در بیشتر زبانهای این ریشه، چیزهایی شبیه این می‌بینیم.


حتی در زبانهای سانسکریت هم کلمۀ  Surya وجود داره که خدابانوی خورشید در آیین هندو و بوداییه، و در پارسی باستان Suria گفته می‌شده که در حال حاضر به شکل ثریا درومده به معنی روشن و پرنور؛ بر یکی از ستاره‌های خوشه پروین هم این نام رو گذاشتن. 



خدابانوی ماه در روم باستان، Luna نام داشت و این کلمه در زبان لاتین معنی ماه می‌ده؛ و تقریبا با همین فرم و با همین معنی وارد این زبانها شده:


 ایتالیایی: luna

اسپانیایی : luna 

رومانیایی : luna

فرانسوی: lune



+کلمۀ lunar در انگلیسی که معنی قمری یا هر چیز مرتبط با ماه» رو می‌ده، از همین ریشه‌س.


+خدابانوی ماه در یونان باستان، Selene بوده اما گاهی در ادبیات و هنر، اون رو  هم با اسم Luna یاد کردن. 



کلمۀ ماه» در زبانهای ریشه ژرمانیک داستانش یکم متفاوته، در #انگلیسی قدیم اول به صورت mōna بوده و در زبان هلندی به صورت maan و آلمانی mond ، که بی‌شباهت به کلمۀ month (ماه از نظر زمانی) نیستن، که اون هم از ریشۀ لاتین mensis و یونانی mēn به وجود اومده. 




کلمۀ "Begin" به معنی شروع» در زبان  انگلیسی، از ریشۀ  ژرمانیک biginnaną  ه، این کلمه در این زبانها هم از همین ریشه‌س:


 آلمانی و هلندی: beginnen

 دانمارکی: begynde

 سوئدی: begynna

 نروژی : begynne



کلمۀ شروع و راه اندازی» در زبان لاتین ابتدا به شکل ineō ,  initium و بعد  initiātus  و نهایتا initiāre درومده و وارد این زبانها شده:


انگلیسی: initiate

فرانسوی:  initier

ایتالیایی: inizio  

اسپانیایی و پرتغالی: iniciar  



یه فعل دیگه هم داریم، آغاز کردن»، از ریشۀ لاتین cominitiāre متشکل از (com- +initiāre


 انگلیسیcommence

 فرانسوی: comenzar

 ایتالیایی:  cominciare

 اسپانیایی:   começar

 پرتغالی: começar



می‌گن شبکه‌های اجتماعی مثل خونۀ اجاره‌ای می‌مونن، موندگار نیستن، نمی‌شه روشون حساب باز کرد.

اما وبسایت مثل خونۀ خود آدمه؛ انگار سندش توی دستته و خیالت راحته که مال خودته و همیشه هست. 

خلاصه اینکه من بعد از راه اندازی

 کانال تلگرامی ریشِگی، دلم خواست یه خونۀ سند دار هم داشته باشه، و این‌چنین شد که.

سلام :) 


الهۀ خاطرات و حافظه در رم باستان مُنتا "Moneta" و در یونان باستان نماسینی "Mnemosyne" بودن، 
که اسم Mnemosyne از ریشۀ mnēmē به معنی به یاد آوردن» میاد و کلماتی مثل mnemonize یا Mnemonic در زبان انگلیسی از همین ریشه هستن،
این کلمه در زبان لاتین به شکل memor و بعد memoria درومده؛ در این زبانها هم می‌تونیم رد پاشو ببینیم:

 انگلیسی: memory 
 ایتالیایی و اسپانیایی:  memoria
 پرتغالی : memória
 فرانسوی: Mémoire
 آلمانی: Reminiszenz
 رومانیایی: memorie



معادل این کلمه در زبان فارسی یاد» و هندی याद (با تلفظ yaad) احتمالا از ریشۀ اوستایی هستن؛
و در زبان عربی ذاکرة» و عبری זיכרון (با تلفظ zekron) ریشۀ مشابه دارن. 

 


*در زبان عربی، کلمۀ حافظه» و  ذاکرة» به یک معنا نیستن، حافظه» چیزیه که آدم با اراده ٔ خودش، می‌تونه به اتفاقاتی که قبلا براش افتادن رجوع کنه و در موجودات دیگه یا وجود نداره یا خیلی ضعیفه، اما ذاکره» قوه‌ایه که در تمام موجودات وجود داره و اراده دخالتی درش نداره؛ اون حس آشنایی که موقع دیدن عکس یه فرد یا مکان آشنا بهمون دست می‌ده، یا چشیدن طعم غذایی که قبلا خوردیمش، یا شنیدن صدایی که قبلا شنیدیمش، و به طور کلی یادآوری چیزی که یه واسطه» به یادمون میاره و صرفا با ارادۀ خودمون نیست، ذاکره» گفته می‌شه. 
 


بر خلاف نماسینی، moneta سرنوشتی پیدا کرد که خیلی به یاد و حافظه مرتبط نیست. 
در رم باستان، moneta به معنی یادبود» هم به کار می‌رفت، مثلا تندیس جونو (یونو)، مهمترین الهۀ رم باستان، Juno Moneta  گفته می‌شد که بعد این کلمه فقط مختص جونو شد. 
در اون دوران، تصویر تمثیل جونو یا همون Juno Moneta بر روی سکه‌هایی که دناریوس»/denarius نامیده می‌شدن ضرب می‌شد،  که به مرور moneta گفته شد و خواستگاه کلمات معادل پول» یا سکه» در زبانهای زیر بوده:

 انگلیسی: money
 ایتالیایی: moneta
 اسپانیایی: moneda
 پرتغالی: moeda
فرانسوی: monnaie
روسی : монета (با تلفظ moneta)
آلمانی: Münze
هلندی: munt
آلبانیایی: monedhë
رومانیایی: monedă

 



خود کلمۀ denarius» هم ریشۀ این کلماته:
 اسپانیایی: dinero
 ایتالیایی: denaro
 پرتغالی: dinheiro
 عربی: دینار

 



*واحد پول مقدونیه، denar از همین کلمه گرفته شده.


الهۀ خاطرات و حافظه در رم باستان مُنتا "Moneta" و در یونان باستان نماسینی "Mnemosyne" بودن، 
که اسم Mnemosyne از ریشۀ mnēmē به معنی به یاد آوردن» میاد و کلماتی مثل mnemonize یا Mnemonic در زبان انگلیسی از همین ریشه هستن،
این کلمه در زبان لاتین به شکل memor و بعد memoria درومده؛ در این زبانها هم می‌تونیم رد پاشو ببینیم:

 انگلیسی: memory 
 ایتالیایی و اسپانیایی:  memoria
 پرتغالی : memória
 فرانسوی: Mémoire
 آلمانی: Reminiszenz
 رومانیایی: memorie



معادل این کلمه در زبان فارسی یاد» و هندی याद (با تلفظ yaad) احتمالا از ریشۀ اوستایی هستن؛
و در زبان عربی ذاکرة» و عبری זיכרון (با تلفظ zekron) ریشۀ مشابه دارن. 

 


*در زبان عربی، کلمۀ حافظه» و  ذاکرة» به یک معنا نیستن، حافظه» چیزیه که آدم با اراده ٔ خودش، می‌تونه به اتفاقاتی که قبلا براش افتادن رجوع کنه و در موجودات دیگه یا وجود نداره یا خیلی ضعیفه، اما ذاکره» قوه‌ایه که در تمام موجودات وجود داره و اراده دخالتی درش نداره؛ اون حس آشنایی که موقع دیدن عکس یه فرد یا مکان آشنا بهمون دست می‌ده، یا چشیدن طعم غذایی که قبلا خوردیمش، یا شنیدن صدایی که قبلا شنیدیمش، و به طور کلی یادآوری چیزی که یه واسطه» به یادمون میاره و صرفا با ارادۀ خودمون نیست، ذاکره» گفته می‌شه. 
 


کلمۀ "euphoria" به معنی سرخوشی» در زبان انگلیسی، از کلمۀ  یونانی  εὐφορία (با تلفظ euphoría) با ریشۀ εὔφορος (با تلفظ eúphoros) [متشکل از  εὐ- (با تلفظ eu-,خوب) +‎ φορός (با تلفظ phorós, رفتار و حالت)] گرفته شده.

 

در تضاد با این کلمه، "dysphoria" قرار می‌گیره به معنی احساس ملالت و کسالت»، از کلمۀ δυσφορία (با تلفظ dusphoría) از ریشۀ  δύσφορος (با تلفظ dúsphoros)[متشکل از δυσ- (با تلفظ dus-, بد) + φέρω ( phérō)] 

 


کلمۀ conductus در زبان لاتین به معنی هدایت کردن»ه و به این صورت وارد این زبانها شده:

 انگلیسی: conduct
 فرانسوی: conduit /te
 ایتالیایی: condotto/a
 اسپانیایی: conducto/a
 پرتغالی:  conduto/a
 رومانیایی: conductă


*کلمۀ conduit که در زبان انگلیسی به معنی لوله، کانال، مجرای آب به کار می‌ره، از همین کلمه گرفته شده؛ این کلمه، در زبان فرانسوی بیشتر به معنی رانندگی» به کار می‌ره (از فعل conduire).

*کلمۀ conduct به معنی رهبری گروه ارکستر هم هست. 
 


کلماتی که در زبان انگلیسی به "ect" ختم می‌شن، در زبان ایتالیایی با "etto/etta" تموم می‌شن؛ مثل:

en: Direct/ it: Diretto (m) , Diretta (f)
Correct/ Corretto, Corretta
perfect/ Perfetto, Perfetta
Exact/esatto, esatto

البته این قانون شامل کلمات دیگه‌ای که ct دارن هم می‌شه؛ مثل:


Doctor / Dottore, Dottora
Director/ Direttore, Dottora
Factor/ fattore, fattora

 



در زبان اسپانیایی، این کلمات"o/a" می‌گیرن:


en: Direct/ es: directo (m) , directa (f)
Correct/ Correcto, Correcta
perfect/ perfecto, perfecta
Exact/exacto, exacta

 یا به همون شکل به کار می‌رن:


Doctor / Doctor, Doctora
Director/ Director, Directora
Factor/ Factor, Factora

 



و از اونجایی که این کلمات عمدتاً از زبان فرانسوی وارد انگلیسی شدن:

en: Direct/ fr: Direct (m) , Directe (f)
Correct/ Correct, Correcte
Perfect/ Perfect, Perfecte
Exact/Exact, Exacte

با تفاوت در این بخش: 


Doctor / Docteur
Director/ Directeur
Factor/ Facteur

 



برای ساخت این کلمات در زبان آلمانی، به یه تغییر کوچیک نیاز داریم:

en: Direct/ de: direkt
Correct/ korrekt
Perfect/ perfekt
Exact/exakt
Doctor / Doktor
Director/ direktor
Factor/ Faktor


کلمۀ vicinus در زبان لاتین  به معنی مجاور، نزدیک» [از ترکیب vīcus (شهر، خیابان، میدان) +‎ -īnus (وابسته به) 


 ایتالیایی: vicino
 اسپانیایی: vecino
 فرانسوی: voisin
 اتریشی : vecín
 پرتغالی: vizinho


+کلمۀ "vicinity" به معنی مجاورت و همسایگی» در زبان انگلیسی، از همین کلمه گرفته شده. 


مُخَفَّف‌سازی یا  Abbreviation (ازریشۀ brevis لاتین به معنی کوتاه»)، به معنی حذف برخی از حروف یه کلمه یا گروهی از کلمات برای سهولت در ادا یا به خاطر سپردن‌ه؛ و به سه دسته تقسیم می‌شه: 

سرواژه (initialism) 

سرواژه»  در واقع صورتِ کوتاه‌شدۀ یک عبارته که معمولا از حروف اول یک عبارت ساخته می‌شه و این حروف به‌صورت جداجدا تلفظ می‌شن؛ مثل بی‌بی‌سی / BBC (مخفف British Broadcasting Corporation) یا  سی‌آی‌اِی / CIA ( مخفف Central Intelligence Agency)

سرنام (acronym (https://en.wikipedia.org/wiki/Acronym))
مشابه سرواژه‌س، با این تفاوت که حروف به‌صورت یه کلمهٔ جدید و واحد تلفظ می‌شن؛ مثل نزاجا (نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران‌) یا رَم / RAM (مخفف Random Access Memory)


ادغام (contraction (https://en.wikipedia.org/wiki/Contraction_(grammar)))
فرایندیه که بعضی از حروف کلمات در طی‌ش حذف می‌شن یا دو کلمه به یه شکلی با هم ادغام می‌شن، که در بعضی زبانها مثل فرانسوی و ایتالیایی خیلی رایج و معموله و تو بعضی زبانها مثل آلمانی کمتر استفاده می‌شه؛ گاهی دلیلش  دشوار بودن تلفظ (مثل وقتی دوتا حرف یکسان یا صدادار در دو کلمه نزدیک هم میوفتن، یا حروفی که کلا در کنار هم سخت تلفظ می‌شن) یا گاهی طولانی بودن‌ه،  مثلا در فارسی محاوره، هیچ‌چیز» تبدیل به هیچی» می‌شه یا بدتر» به‌صورت بتَّر» گفته می‌شه. 
در زبانهایی که از حروف لاتین استفاده می‌کنن، معمولا ادغام به دو شکل‌ه؛ گاهی با یه علامت بصری بصری مثل اپاسچروفی (apostrophe یا ' که ریشۀ یونانی داره) مشخص می‌شن، و گاهی هیچ علامتی ندارن و باید از روی معنیشون تشخیص داد. 

در مخفف‌سازی انگلیسی معمولا از اپاسچروفی استفاده می‌شه: 
▫️▫️▫️
Can't (can+not)
let's (let us)
o'clock (of the clock)
Ain't (is not / are not)
Sara's (belongs to Sara)
'Twas (it+was)
 
در آلمانی و اسپانیایی، به ندرت و  تحت تاثیر انگلیسی و فرانسوی از اپاسچروفی استفاده می‌شه، و عموما بدون نشانه مخفف سازی می‌شن: 
▫️▫️▫️
vom (von+dem)
zum (zu+dem)
 ans (an+das)
 geht's (geht+es)
wen’gen (wenigen)

▫️▫️▫️
del (de+el)
ques (que+es)
daquel (de+aquel)
در زبان فرانسوی و ایتالیایی مخفف‌سازی به هر دو صورت انجام می‌شه:  
▫️▫️▫️
C'est (ce + est)
du (de + le)
qu'elle (que+elle)
s'il  (si+il)  
aux (à + les)

▫️▫️▫️
C'è (ci+è) 
sulla (su+la) 
col (con+il)
All'acqua (a+la+acqua)

 


ترکیب شاعرانه‌ای وجود داره به شکل سرزمین هیچکس» (لاتین:  Terra nullius؛ انگلیسی: No man’s land  ؛ اسپانیایی: Tierra de nadie ؛ آلمانی: Niemandsland ؛  عربی أرض مباحة»)، و به معنی سرزمینیه که تحت حاکمیت هیچ کشوری نباشه؛ آزاد و رها.  

البته اصطلاح ترا نولیوس»  Terra nullius یا سرزمین بلاصاحب در حقوق بین‌الملل چندان هم شاعرانه نیست، چون دلیل رها شدن یا تحت حاکمیت نبودن اون سرزمین،  جنگ یا هر مورد ناخوشایند دیگه‌ایه، یا مثل قطب شمال، غیر قابل سته.
مثلا ناحیه‌ای به مساحت ۲۰۶۰ کیلومتر مربع بین مرز سودان و مصر وجود داره به نام بیر طویل یا بئر طویل، که تحت قیومیت هیچ کشوری نیست؛ سرزمین دیگه‌ای هم با این شرایط بین دو کشور کرواسی و صربستان بود 
که به خاطر جنگهایی که سر مالکیتش داشتن، سالها بلاصاحب بود، تا اینکه در سال 2015 یه تمدار اهل چک به نام ویت یِدلیچکا از فرصت استفاده کرد و در این منطقۀ 7 کیلومتر مربعی، کشوری جدید به اسم جمهوری آزاد لیبرلند  (Free Republic of Liberland) تاسیس کرد، که البته هیچکدوم از کشورهای عضو سازمان ملل و حتی کرواسی و صربستان و چک تا به امروز  لیبرلند رو به رسمیت نشناختن.
بعد از اعلام موجودیت لیبرلند، از افراد مشتاق به شهروندی در این کشور دعوت شد تا به این پروژه بپیوندن، و تنها شرط‌هایی که برای متقاضیان گذاشته شد،  احترام به حقوق فردی، مالکیت خصوصی، عدم سوءسابقه کیفری یا سابقهٔ حضور در احزاب نازی و کمونیست بود، و تا الان، حدود ۲۰۰٫۰۰۰ درخواست اقامت از سراسر جهان برای این کشور ارسال شده.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها